انتظار نداشتم تا ابد درکنار من بموني انتظار نداشتم چون محكوم به دوست داشتن بودم ، انتظار نداشتم تو هم فكر رفتن را از سرت بيرون كني انتظار نداشتم شريك غمهايم شوي و شاديهاي كوچكت رو به من تعارف كني انتظار نداشتم زماني که با مني، آزادي رو نگاه بکني، منو هم تو روياهات ببيني انتظار نداشتم وقتي يواشكي قلبم رو برداشتي، منو مَحرم بدوني انتظار نداشتم وقتي تو اعماق معشوق بودنها از دلم خارج شدي، قلبم رو با خودت نبري...

انتظار داشتم به حرمت تمام خاطراتمون تمام يادگاريهاي روي ديواراتاقمونتمام خط هاي شمارش روزهاي شب زده مون روي ديوارتمام دوست دارم هاي روي ديوارتمام قلب هاي تيرخورده روي ديوارآروم صدام مي كردي و مي گفتي: خداحافظ ..... #همين برايم بس بود#